گردشگری

شهرستان املش

گردشگری

شهرستان املش

محدوده تمدن مارلیک-دیلمان

محدوده تمدن مارلیک-دیلمان در محوطهٔ باستانی کوهپایه ای و کوهستانی استان های گیلان ، مازندران ، قزوین و شمال تهران و شرق آذربایجان است که در این ناحیه آثاری مربوط به بیش از هفت هزار سال قبل پیدا شده است . واژه مارلیک برگرفته از دو واژه (مارد) و (لیک) است و این تمدن به مردم آمارد تعلق دارد. پژوهشگران نام مارلیک را برگرفته از واژگان زبان گیلکی میداند. تپه مارلیک و تمدن مارلیک-دیلمان تا سال های دهه ۱۳۴۰ ناشناخته بود اکثر آثار باستانی بدست آمده در بازار ها به فروش میرسیدند! این تمدن سرانجام توسط دکترعزت‌الله نگهبان که پدر باستان شناسی ایران نامیده میشود کاوش شد. در این دشت پنج تپه مارلیک ، زینب بیجار ، دور بیجار ، پیلا قلعه و جازم اهمیت بیشتری دارند.

مردمان تمدن مارلیک پادشاهی نیرومندی در این ناحیه داشتند که دامنه نفوذ آن شامل گیلان و مازندران و شرق آذربایجان میگردید و مرکز آن تپه مارلیک در گیلان بود و اقوام آن هم اقوام بومی این ناحیه بودند. مردمان این تمدن مردگان خود را بنا بر آیین خود و همراه با اشیاارزشمند به خاک می‌سپردند. در این تپه ۲۵ آرامگاه وجود دارد و در برخی از آنها بازمنده استخوان به دست آماده‌است. در همهٔ آرامگاه‌ها اشیایی مانند ظروف سفالین، دکمه‌های تزئینی، انواع سرگرز، پیکان، جام‌های چینی، طلا، نقره و مفرغ، خنجر، شمشیر، مجسمه‌های برنزی و سفالی، سرنیزه و کلاه‌خود و… پیدا شده‌است. پارچه‌های به دست آماده نیز خبر از وجود بافندگی در هزاران سال پیش در گیلان می‌دهند. همچنین در کاوشگری‌ها آثار ساختمان چهار دیواری پدیدار شد که در حدود ۳۰متر مساحت داشت و به نظر می‌آمد آرامگاه یا معبد باشد. جام‌های شیشه‌ای در این محوطه از اولین نمونه‌های صنعت شیشه سازی بشر است.
مهر استوانه‌ای یافت شده در یکی از گورستان‌های بخش دیلمان که گورهای گبرها نام دارند. مربوط به بیش از ۵ هزار سال قبل می‌باشد. این مهر در موزه لنینگراد نگهداری می‌گردد. در تمدن مارلیک-دیلمان مردم به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند. و مردگان خود را همراه با اشیایی که نقش خورشید داشتند به خاک میسپردند زیرا خورشید در فرهنگ مردم مارلیک-دیلمان نقش مهمی داشت.پروفسور آندره گدار در کتاب معروفش، هنر ایران ارزش تزئینات به دست آمده از گورستان ها و محوطه های باستانی دیلمان را قابل مقایسه با هنر یونان قدیم دانسته و نوشته است،در قبرستان های نواحی املش، پیرکوه، دیلم و غیره اشیای کشف شد که بیشتر قطعاتی از سفال سرخ رگ هستند. در قبرستان های دیلم سفال منقوش وجود ندارد یا اگر داشته باشد بدست نیاورده اند، اما عده ی زیادی اشیای طلا و نقره در آن جا کشف شده که تزئیناتش گاهی با هنر یونان یا هنر اتروسک خویشی پیدا می کند. آثار یافته شده از نواحی مختلف دیلم، بیش از هر چیز بیانگر این حقیقت است که کوهستان های گیلان در هزاره های پیشین خاستگاهانسان هایی بوده است که به مرتبه بالایی از فرهنگ و تمدن دست یافته بودند.
دکتر نگهبان معتقد است برخلاف آنچه تا کنون در اکثر کناب های باستان شناسی نوشته شده است مرکز تمدن مارلیک در تپه مارلیک بوده و آثار آن مستقل از دیگر مناطق خاورمیانه می باشد و نفوذ جریان هنری از این منطقه آغاز شده و به سایر مناطق خاورمیانه رسیده است. همچنین پژوهشگران به نامی چون هرتسفلد، آرتور کیث، هنری فیلد، گیرشمن و دیاکونوف بر این باورند که به استاد و دلایل مختلف در حدود ۵۰۰۰سال پیش در گیلان باستان تمدنی پیشرفته تر از سایر نقاط وجود داشته است. برخی قدمت تمدن های گیلان را به ۷۰۰۰ سال پیش می رسانند. و گروهی از پژوهشگران نیز بر این باورند که تمدن گیلان تاثیرات بسزایی در تمدن های همسایه همچون آشور داشته است.

جام مارلیک یکی از معروف ترین آثار عصر آهن در تمدن مارلیک-دیلمان است. این جام جامی از زر ناب و به ارتفاع ۱۸ سانتی متر است. ارتفاع نقش‌های برجسته جام به ۲ سانتیمتر می‌رسد. نقش میانی جام درخت زندگی است که در هر دو سوی درخت ۲ گاو بالدار که از درخت بالا می‌روند. در این مجسمه برای نقش گاو هنر بیشتری به کار گرفته شده است که این نشاگر اهمیت گاو در زندگی مردمان این تمدن است . هویت گیلانی سازندهٔ این جام از نمایش نیم رخ بدن حیوان‌ها و سر آنها از رو به رو آشکار است. در کفّ این جام گلی نقش بسته که در میان آن یک خورشید با شعاع منظم نقش بسته‌است.اسکناس‌های پانصد ریالی ایران بعد از تاسیس بانک مرکزی با تصویری از نقش جام مارلیک چاپ و نشر می‌شد. نقش جام مارلیک از سال ۱۳۴۱ هجری شمسی تا سال ۱۳۵۸ بر یک سوی این اسکناس‌ها جاپ می‌شد.

این آثار بدست آمده در مارلیک نشانگر تمدنیست که علاوه بر بومی بودن مشخصات یک تمدن پیشرفته را در بر داشته اند . ارزش هنری این آثار از تمام آثاری که در مناطق خاورمیانه کاوش شده بیشتر است. اقوام مارلیک در این سرزمین مرکز صنایع فلزی بزرگی را به وجود آوردند که تولیدات آن از طریق تجارت به نواحی دوردست از مغرب تا حدود کرانه های شرقی دریای مدیترانه و از جهت مشرق تا هند منتقل شده است. نفوذ این تمدن در بخش گسترده ای از دنیای باستان و حتی در تمدن های چند سال بعد مانند تمدن هخامنشی بسیار زیاد بوده است.
در بعضی از منابع تمدن مارلیک-دیلمان و تمدن املش از هم جدا می شوند . به گفته محمدرضا خلعتبری و دکتر ناصر عظیمی دوبخشری که از باستان شناس های بنام کشورمان هستند در باستان‌شناسی استان گیلان چیزی به عنوان تمدّن املش نداریم و آثاری که به این نام معروف شد مربوط به آثاری است که در دهه‌ی سی و چهل حاصل کاوش‌های غیرمجازی بوده است که در منطقه‌ی عمارلو، دیلمان و رودبار به دست می‌آمد و چون در آن زمان املش شهرکی در دامنه‌های جنگلی شهرستان رودسر بود و خرید و فروش این‌گونه آثار در آن‌جا انجام می‌شد، به اشیای املش معروف شدند وگرنه این آثار هیچ ارتباطی به منطقه‌ی املش ندارند و این اثار مربوط به تمدن مارلیک هست. (تمدن املش هیچ تفاوتی با تمدن مارلیک دیلمان ندارد) شباهت هایی که در فرهنگ و آثار مردمان سیلک و تمدن مارلیک- دیلمان وجود دارند نشانگر این است که گروهی از مردم از جنوب کاسپین (تپه مارلیک) به دلیل حمله آشوریها به منطقه سیلک کاشان مهاجرت کردند.
«سیلک: میدانگاه باستانی سیَلْک که در منطقه فین کاشان واقع شده‌است و پیشینه ای نزدیک به پنج هزار سال دارد . شباهات های زیادی میان این مردمان با مردمان تمدن مارلیک-دیلمان وجود دارند یکی از آنها پیداشدن دوک‌های ریسندگی و بافندگی است. آنها برای خاک سپردن مردگان ابتدا گودالی حفر میکردند و جسد را در آن قرار میدادند سپس روی آنرا خاک میریختند تا مانند سقفی شیروانی از سطح زمین بالاتر آید و روی تپه خاکی را سنگ میگذاشتند. نمودار آن است که قوم سیلک ها پیش از آمدن کاشان چندین سده در نواحی باران خیز ساحل جنوبی دریای کاسپین زیسته‌اند .آن ها هم همانند مردمان مارلیک درون قبرها اشیای سفالی و مفرغی و تزیینی قرار میدادند. این قوم برخلاف اقوام تمدن مارلیک-دیلمان بعد ها مغلوب ماد ها و تمدن آریای شد  
بررسی راههای قدیم کلیشم

روستای کلیشم مرکز دهستان کلیشم ودربخش عمارلو و 70کیلومتری شهرلوشان واقع گردیده است.
روستای کلیشم حلقه اتصال راه های قدیم قزوین یا دالمرز به دیلمان، سیاهکل، لاهیجان، املش لنگرود، رودسر تا زمان صفویه (رشت ، انزلی از زمان صفویه).راههای حمل ونقل ابریشم و برنج جلگه گیلان و ماهی بحر خزر و چوب و الوار و زغال جنگل های گیلان به قزوین ، ری ، قم ، کاشان و اصفهان خصوصاً ابریشم لاهیجان که در صنعت فرش بافی فرش ابریشم کاشان هنوز هم مورد استفاده می باشد.
بررسیراههایقدیمکلیشم
در بررسی های به عمل آمده از متون کتب تاریخی و جغرافیایی قبل و بعد از اسلام و با توجه به آثار باستانی کشف شده در منطقه کلیشم و ناحیه فاراب که کلیشم همیشه مرکز فاراب و زیر مجموعه دیلمان قدیم بوده است. آثار موجود در کلیشم مانند قلعه قلکی بسر با به زبان محلی قلائی که در آنجا چیزی شبیه صندلی از جنس مفرغ بیر ون آمده و قبر بابامیلحود در شرق کلیشم سر راه قدیم شاهیجان اشکوسمام و قبرستان گبری خرچاک و امامزاده سید ابراهیم تورار با قدمت 750 ساله و امام زاده احمد محمد ناوه و قلعه کالاسی ناوه و قبور گبری و آثار خرابه های قدیمی و قلعه های کهن نزدیک ویه و قلعه درمخانی ویه و قلعه چله خانی یکنم و قلعه خرپو و آثار تیله و سفال چراکو که نام اوستایی چراکو چخرگر یا پشت خارگر میباشد و بسیاری دیگر آثار موجود در منطقه نشان دهنده اهمیت راه کلیشم به قزوین و کلیشم به دیلمان سیاهکل و کلیشم املش قبل از اسلام و بعد از اسلام به علت نزدیک بودن مسافت قزوین به کلیشم و کلیشم با املش و کلیشم با دیلمان سیاهکل می باشد بعد از اسلام مورد استفاده بیشتری پیدا کرد خصوصاً بعد از روی کار آمدن آل بویه که زائران حج و زوار کربلای معلی از این راه می رفتندبه قزوین از قزوین می رفتند برای همدان، کرمانشاه، قصر شیرین تا بغداد کوتاه ترین راه اتصال قزوین به املش دیلمان، سیاهکل راه کلیشم می باشد. این راه تا دهه های اول و دوم قرن نوزدهم مورد استفاده بوده و در حال حاضر هم به علت عدم توجه به سختی مورد استفاده می باشد فقط موتورسیکلت ماشینهای شاسی بلند – نیسان جیپ رفت و آمد می کنند.
مردم کلیشم مردمانی با غیرت و با تعصب و با اعتقاد به مذهب شیعه و علاقه خاصی به خاندان پیامبر (ص) و امامان و معصومین دارند و احترام زیادی برای سادات قائل هستند و به مهمان نوازی و امانت داری معروف هستند. از قدیم الایام کاروانها برنامه حرکتشان را طوری تنظیم می کردند چه از زمان حرکت از املش و سیاهکل دیلمان به کلیشم قزوین یا از قزوین به املش دیلمان و سیاهکل شب را در کلیشم اطراق می نمودند و پیران که در قید حیات هستند از کلیشم به نیکی یاد می کنند.
ما در اینجا فقط برای اثبات قدمت تاریخی کلیشم فقط به چند نکته اشاره می نمایم در جزوه های بعدی برای هر مورد مفصلاً توضیح خواهیم داد.
1 – بعد از واقعه عاشورا و شهادت حضرت سید شهدا در کربلای معلی و سختگیریهای امویان بر علویان اولاء طیبه و طاهره و علی ابن ابیطالب (ع) و ذریه پیامبر (ص) آمدند به طرف ایران و بسیاری هم به دست عوامل حکومت جابر سفاک امویان به شهادت رسیدند و پس از سقوط امویه ،عباسیان با حمایت ایرانیان به خلافت رسیدند اما نمک نشناس بودند بسیاری از سرداران سپاه را که ایرانی بودند از بین بردند مثل ابومسلم خراسانی و عباسیان با مکر و حیله و تزویر و ریا برای یکه قدرت تکیه زدند و بر اولاد پیامبر (ص) و علی ابن ابیطالب و سادات بسیار سخت گیری نمودند و بسیاری را به شهادت رساند که در تاریخ ثبت است . ما در اینجا به چند نکته تاریخی برای اثبات قدمت تاریخی منطقه اشاره مینماییم .
1- آمدن حسن ابن زید ابن علی ابن حسین (ع) به منطقه دیلمان که باعث به وجود آمدن فرقه زیدیه در ایران گردید خصوصاً در دیلمان و طبرستان.

2 – بعد از واقعه صحرای فخ در نزدیکی مکه مکرمه که جنگ نابرابر بین علویان و عمال حکومت عباسیان در سال 175 هـ.ق یحیی ابن عبدالله ابن حسن ابن المثنی حسن ابن علی ابن ابیطالب (ع) که به صورت گمنام و پنهانی از شهری به شهر دیگر رفت به توصیه فضل ابن یحیی برمکی به دیلمان پناهنده شد آل برمک در دستگاه خلیفه بودند اما بیشتر کوشش پنهانی می کردند تا علویان در امان باشند مردم منطقه دیلمان با راهنماییهای اولاد علی ابن ابیطالب (ع) با اسلام آشنا شدند. یحیی ابن عبداله ابن حسن در 187 هـ.ق بر علیه خلیفه قیام نمود و شهر قزوین را متصرف شد و از طرف خلیفه به حکومت قزوین دیلمان منصوب شد و با نیرنگ هارون الرشید به توسط زهر شهید شد. حدود سیصد سال سادات علویان حکومت دیلمان طبرستان را داشتند و بعد از آن سادات کیایی و مرعشی تا زمان صفویه سال 1000 هـ.ق در دیلمان و لاهیجان و فومن حکومت ملوک الطوایفی داشتند دیلمان قدیم 22 هزار کیلومترمربع از کناره های دریای خزر و از جنوب تا گردنه اسماعیل آباد قزوین تا تارم نزدک زنجان از غرب تا گردنه حیران و از شرق تا نزدیکی گرگان بوده است که به مرور زمان در طول حکومتهای مختلف کوچک شده است سلطان سید هاشم که در سال 881 هـ.ق حاکم کلیشم بوده است. با قدرت گرفتن صفویه شاهان صفویه همه حکومتهایی را که سادات کیایی و مرعشی داشتند برانداختند. اما آل بویه حکومت طبرستان و دیلمان قدیم را به سادات واگذار گردیده بودند. (روستای بویه هنوز هم وجود دارد) اولین پادشاه شیعه از آل بویه معزّالدوله دیلمی بود که بر علیه خلیفه وقت قیام نمود و وارد قزوین گردید از قزوین به ری رفت و پس از زیارت مرقد شریف حضرت عبدالعظیم حسنی و درست کردن مقبره و بارگاه در خور آن سید بزرگوار در سال 311 هـ.ق مقتدرانه وارد بغداد گردید و خلیفه وقت را عزل و کسی دیگر به عنوان خلیفه گذاشت که مطیع او بود و زمان ورود معزالدوله به بغداد مصادف بود با روز اول محرم که بنا به دستور ایشان عزاداری سید شهدا و مذهب شیعه آزاد گردید و به دستور معزالدوله بغداد و شهر های دیگر به مدت ده روز سیاه پوش گردیدند. اگر برای آل بویه که زحمت زیادی برای ترویج مذهب شیعه زحمات زیادی کشیده اند اگر بزرگداشتی گرفته شود مقداری از زحمات آنها قدردانی شده است. راههای قدیم که از املش و از سیاهکل به قزوین وجود داشته و دارد همیشه از کلیشم عبور می کرده و کلیشم حلقه اتصال راههای قزوین به شهرهای شمالی املش و دیلمان سیاهکل قبل و بعد از اسلام بوده است. به علت کوتاه بودن، نزدیک بودن املش به کلیشم و نزدیک بودن سیاهکل به کلیشم، نزدیک بودن کلیشم به قزوین همیشه مناسب ترین راه بوده است. که توسط آل بویه بازساز شده بود. دوباره به دستور شاه عباس اول مرمت و بازساز گردید آثار پلها و کاروانسراهای آن هنوز موجود می باشد. لاهیجان و فومن در تختگاه حکومتی در زمان حکومت سادات علوی و سادات کیایی و سادات مرعشی بود که شاه عباس اول پس از برانداختن آنها به توصیه وزیرش رشت را به عنوان مرکز ایالت انتخاب نمود که بتواند از سمت شرق به لاهیجان و از سمت غرب به فومن تسلط داشته باشد. سیاهکل از دیرباز دروازه گیلان شناخته می شده حالا مثل کلیشم در بن بست قرار دارد در قدیم الایام فرستادگان حکومت های وقت وتجار که مقصدشان منطقه دیلمان سیاهکل لاهیجان املش ، لنگرود، رانکوه هوسم (رودسر) بود از کرمانشاه، همدان از اصفهان، کاشان، قم از شهر ری می آمدندبه قزوین و از قزوین می رفتند به کلیشم و از آنجا که دوراهی می شد دست راست به طرف املش می رود ومستقیم به دیلمان و سیاهکل می رفتند، و از آنجا به شرق و غرب گیلان می رفتند راههایی که در متون تاریخی آمده به شرح ذیل می باشد:
بررسیراههایقدیمکلیشم
1 – راهی که از لاهیجان به کیسم به سیاهکل به توتکی به لانای سرداب ، دیلمان آسیابر چراکو کلیشم پل با عظمت انبوه و بعد از گذشتن از الولک به قزوین می رسد در این مسیر دو کاروانسرا وجود دارد یکی کاروانسرای تی تی و دیگری سرداب وپل باستانی انبوه.
2 – راهی که به دستور شاه عباس ساخته شده است راه املش به دیلمان و کلیشم به قزوین – راه املش به دیلمان و کلیشم از خسیل دشت دوراهی می شود. از املش به کهلستان به حسین آباد بلوردکان هیلودشت – خرکال خسیل دشت زردشتان. دوراهی ناتیشکو به دیلمان شرچاک سیدسرا. زیل بره. نیاول کمس می رسد به دیلمان از خسیل دشت دو راهی می شود به امام چاکر رود بنه زمین پیرکوه از امام زاده ابراهیم تورار به کلیشم می رسد.
3 – راهی که از شرق کلیشم به طرف اشکور و سمام می رود بعد از گذشتن از قبر بابا میلهود به اردوسمان به پیشکیلیجان اسیاب سر شاهیجان به اشکور سمام می رسد. بابا میلحود یکی از سران فرقه اسماعیلیه پیروان حسن صباح می باشد و قبور مشابه در جاهای دیگر وجود دارد مثل راه املش بلوردکان و شیرچاک ناتیشکوه که به دست رهگذان سنگسار می شود.

4 – راه قدیم لنگرود که توسط صفویه ساخته شده است از لنگرود به کومله از کومله به خرشتم املش در بلورکان به راه شاه عباسی می افتد پس از گذشتن از مربو از طریق پیرکوه امام زاده تورار به کلیشم می رسد.
5 – راهی که از زمان آل بویه و بعداً توسط صفویه بازسازی شده بود از دیلمان به کلیشم به قزوین می رفته است از دیلمان باباولی .فیگورسر .شادران. زین پشته. وایژگی باجه سرا. کلیشم نواخان ، چشمه سیاب، پل انبوه، کنگرین دستگرد ، تله کومسار، سیاه سنگ، احمدخانی. سیر درده،رودخانه، انگشتک ، الولک، گردنه نیاق، طرطین، اسماعیل آباد به قزوین می رسد که در زمان صفویه یکی از پرتردد ترین راههای کشور بوده و راه زیارت هم شهرت داشته نزد مردم دیلمان، سیاهکل، املش بخاطر رفتن به سفر حج و کربلای معلی.
6 – بر سر راهی که از قزوین به اشکور، دیلمان، املش، رحیم آباد رانکوه، میرورد پل عظیمی است بنام روستای نزدیک آن یعنی انبوه این راه از قزوین به اسماعیل آباد، دستگرد چنارک می آید و پس از گذشت از پل انبوه (کرپی) که بر روی شاهرود زده شده است از سفید پشته بالا می رود و بعد از سیاهتله و چشمه سیاب به گردنه نواخان به دهکده بزرگ کلیشم می رسد در کلیشم به دو راهی تقسیم می شود از دست راست از طریق امام زاده تورار پیرکوه به املش می رود و مستقیم به پالان سنگ شوشه کش تاریک دره، دیلمان به سیاهکل می رسد.
7 – راه دیگری که کوتاه ترین راه از دیلمان به کلیشم می باشد از دیلمان به باباولی، ملومه، گیسل، علی وای عین شیخ خلشکو به کلیشم می آید هنوز هم موتورسیکلت و ماشینهای شاسی بلند، نیسان و جیب رفت و آمد می کنند به زحمت زیاد خصوصاً 6 کیلومتر از علی وای به کلیشم نمی دانیم این شش کیلومتر راه چقدر باید زمان بگذرد تا مرمت و بازسازی شود. برای شش کیلومتر راه که نیمی از آن مربوط به شهرستان سیاهکل و نیمی مربوط به شهرستان رودبار می باشد. مردم باید در زحمت باشند و بازسازی این راه و اتصال آن کلیشم که از کلیشم به انبوه سپس به قزوین می رسد. شهرستان سیاهکل از بن بست بودن خارج می شود. در طول تاریخ همه راه از کلیشم عبور می کرده است. کلیشم تا دیلمان سه فرسنگ فاصله دارد و همیشه مرکز فاراب زیر مجموعه دیلمان بوده است در جزوهای بعدی توضیح خواهیم داد که در سال 880 هـ.ق حدوداً 550 سال بیش سلطان سید هاشم حاکم کلیشم بوده است. که پس از زلزله مهیب سال 889 هـ.ق سید ظهرالدین مرعشی از طرف سیدامیر شاه کارکیا سلطان علی میرزا برای بازسازی کلیشم و منطقه فاراب انتخاب می شود. در سال 1004 هـ.ق به دستور شاه عباس اول نعمت اله خان صوفی به عنوان حاکم دیلمان انتخاب می شود و بعد از او بهرامقلی خان صوفی از طرف صفویان حاکم دیلمان بود زمان فتحعلیشاه قاجار محمدرضاخان بیک حاکم دیلمان بود در اواخر قاجار محمدخان مشیرالمالک حاکم دیلمان بود در همه دوران که دیلمان مرکز حاکم نشین بود. کلیشم مرکز منطقه فاراب بوده است فاراب قدیم از بیوورزن تا زکابرو دگاسر و گشنه رود تا زنش دیار جان بوده است.
در سال 1304 مشیرالمالک حاکم دیلمان بود و قبل از آن سرتیپ رضاخان قزاق به تعقیب مجاهدین جنگل نیروهای میرزا کوچک خان جنگلی از رشت به دیلمان آمد از آنجا به کلیشم به انبوه از الولک به قزوین رفته است و در قزوین با نماینده انگلیس ملاقات داشته است که خود نیاز به توضیح جداگانه دارد. قبل از رضاخان نمایندگان انگلیس از میرزا کوچک خان خواسته بودند که تحت حمایت انگلیس حکومت ایران را به او بدهند اما آن مجاهد جنگل و روحانی آزاده قبول نکرد که البته این ماجرا نیاز به توضیح جداگانه دارد. مجاهدین جنگل از راه دیلمان کلیشم تا به الولک رسیده بودند که در اثر توافق دولتهای روس و انگلیس با هم دیگر و توافق عوامل انگلیس و روس با حکام محلی و تعدادی از خانهای محلی که خودش نیاز شرح جداگانه دارد. پشت مجاهدین جنگل خالی شد.
در سال 1316 هـ.ش ر ودبار بخشی از رشت بود در سال 1338 که رودبار به شهرستان تبدیل شد و منطقه فاراب از دیلمان جدا کرده به رودبار دادند و بر اثر نفوذ خانهای محلی مثل نصراله خان معروف به سرهنگ فرزند عبداله خان بیچانلو مرکزیت از کلیشم به جیرنده انتقال داده شد. کلیشم از سال 1369 شاهد پس رفت به جای پیشرفت بوده است خدمتی که مسئولین وقت شهرستان رودبار اعم از نماینده وقت مجلس و فرماندار وقت بخشدار عمارلو در جیرینده به کلیشم کردند یا عنادی که با کلیشم داشتنددر مورخه 14/7/69 روستای پیرکوه با سی روستا از دهیاری و پاسگاه نیرو انتظامی کلیشم جدا کردند و به دیلمان سیاهکل دادند خدا خیرشان بدهد در دنیا و آخرت اگر کلیشم را می دادند به بخش دیلمان بهتر بود.
زمانی مسئولین شهرستان رودبار اقدام به این عمل کردند که مردم شریف کلیشم عزادار فاجعه زلزله خرداد 69 بودند و مشغول ایجاد سرپناهی برای زندگی اعضاء باقیمانده خانواده های خود بودند هیچ کس متوجه موضوع به علت دانش گرفتاری های موجود در آن وقت نبود. روستاها ی جدا شده از کلیشم به شرح ذیل می باشد:
1 – آسیاب سر 2 – بنه زمین 3 – پیرکوه بالا 4 – پیرکوه پائین 5 – پیشکیلیجان بالا 6 – پیشکلیجان پایین 7 – پینوند 8 – کلیجان کر 9 – جاران 10 – جلیسه 11 – چاکررود 12 – چمچال 13 – زنش 14 – زنش دره 15 – کار سنگ شاهیجان 6 – سردسرشاهیجان 17 – شاهیجان 18 – کلاک 22 – لرده 23 – لشکستان 24 – لوالی 25 – لیه چاک 26 – ملامحله 27 – وسمه جان 28 – هفت بند (هفت بود) 29 – یرشلمان 30 – یسن
مسئولین وقت با جدا کردن روستای ذکر شده کلیشم را در بن بست کامل قرار دادند. خداوند انشاءالله به آنها جزای خیر بدهد (آمین یا رب العالمین). و با این کار به جرینده و لوشان هم خدمت کردند که هیچ وقت به علت نداشتن زیر مجموع جیرنده به شهر و لوشان به شهرستان مستقل ارتقاع پیدا نکنند و برای همیشه زیر مجموعه رودبار باقی بمانند: در عوض سیاهکل به شهرستان مستقل ارتفاع پیدا کرد و دیلمان به شهر.
همانطور که گفته شد بعداً در هر مورد توضیح داده خواهد شد.
ابوالفرج می گوید که سادات بر اثر فشار عباسیان همیشه به دیلمان پناهنده می آوردند. از نوشته های ابن فقیه بر می آید که قزوین زمانی در اختیار دیلمان بوده است ابراهیم بن محمد استخری سال250 هـ.ق 920 م می گوید قزوین مرز دیلم است و از قزوین تا قرارگاه امیر دیلمان 12 فرسنگ می باشد و مقدسی که خود در قرن چهارم هـ.ق مدتی در دیلمان
می زیسته است مینویسد که راه دیلمان به قزوین مورد تردد بوده است: مردم کلیشم از قدیم اکثراً دارای سواد خواندن و نوشتن بودند ودر تعلیم قرآن کریم به بچه های خود کوشش بسیاری داشتند که از روستای اطراف از مردم کلیشم دعوت می کردند که یک نفر برود به بچه های آنها خواندن قرآن تعلیم بدهد. روستای معروفی بود که در شهرهای دیگر اهالی روستای مجاور خود را کلیشمی معرفی می کردند.
امروزه کلیشم در بن بست قرار دارد و مخروبه می باشد در سال 1368 دارای بازار بزرگ که همه روستای اطراف تا اشکور تا کنگرین تا دیارجان خدمت ارائه می داد. کلیشم در سال 1368 دارای 30 مغازه خواربار ، خشکبار و پارچه فروشی – کارگاه آهنگری و صیغلی نعلبندی 10 واحد ، کارگاه حلاجی و نمدمالی 5 واحد. کارگاه پالان دوزی 5 واحد – آرایشگاه مردانه 6 واحد – خیاطی 10 واحد – کفاشی و دوخت و دوز لوازم چرم 5 مغازه – کارگاه مسگری و سفید کردن ظروف مسی – تعمیر چراغ و ساخت ظروف مسی 3 واحد – مغازه. قهوه خانه و محل ماندن مسافران که از روستای اطراف برای داد و ستد می آمدند 5 واحد .مردم کلیشم مردمی متدین هستند. در کلیشم سال 1368 سه باب مسجد 2 باب حمام عمومی – دبستان و مدرسه راهنمایی تحصیلی و دبیرستان وجود داشت که بسیاری از بچه های روستاهای اطراف در مدرسه راهنمایی تحصیلی و دبیرستان مشغول تحصیل بودند و در حال حاضر هم در مدرسه شبانه روزی تعدادی مشغول تحصیل می باشند. همانطوری که قبلاً گفته شد مردم کلیشم مردمانی مومن ، مسلمان و معتقد به مذهب شیعه و اعتقادات و ارادت خاصی به حضرت پیامبر (ص) و علی ابن ابیطالب (ع) و احترام ویژه ای برای سادات و ذریه حضرت پیامبر (ص) و اولاد علی ابن ابیطالب قائل هستند. روستای کلیشم به مهمان نوازی و مومن بودن و امانتداری در منطقه مشهور هستند. روستای کلیشم بیشترین تعداد شهدا را در حوزه شهرستان رودبار به اسلام و انقلاب اسلامی تقدیم داشته است. امروزه به علت بن بست بودن به سرای بزرگ سالمندان بیشتر شباهت دارد. از آن بازار بزرگ سال 1368 با آن تعداد زیاد مغازه با مشاغل مختلف امروزه مغازه های کلیشم به اندازه انگشتان دست هم نمی شود. با مرمت و بازسازی راههای کلیشم دو شهر از بن بست بودن خارج می شوند یکی 4 کیلومتر از علی وای به کلیشم که سیاهکل را به کلیشم وصل می نماید. دوم بازسازی و مرمت 8 کیلومتر راه پیرکوه به کلیشم که راه املش را به کلیشم وصل می نماید. سوم بازسازی و مرمت 10 کیلومتر راه کلیشم به انبوه تا کنار رودخانه شاهرود و پل باستانی انبوه به راه قزوین متصل می شودو این راه تاریخی که نزدیک ترین راه از قدیم الایام بوده به سمت شرق استان گیلان از قزوین می باشد.انشاءالله به یاری حق و همت مسئولین ذیربط این مسئله محقق خواهد شد.راه های ذکر شده به کلیشم تازمان زلزله کم و بیش قابل استفاده بود پس از زلزله متاسفانه مرمت وبازسازی ونگهداری 5 جاده ارتباطی که کلیشم 1- راه کلیشم به خلشکوه به علیوای عین شیخ به دیلمان به سیاهکل متصل می شد2- راه کلیشم به خلشکوه به چراکوه به عمارلو متصل می شد3- راه کلیشم به تورار به پیرکوه به راه املش متصل می شد4-راه کلیشم به آردسامان شاهیجان به راه اشکور متصل می شود.

5- راه کلیشم به نواخان به انبوه که به راه قزوین متصل می شود.6-راه کلیشم به جیرنده به لوشان متصل می باشد.در حال حاضر فعال است و بازسازی بقیه راه ها مورد غفلت قرار گرفت بویژه راه علی وای به کلیشم که 6 کیلومتر میباشد وراه کلیشم به پیرکوه به فراموشی سپرده شد این که میگوییم مسئولین شهرستان رودبار به کلیشم لطف دارند نمونه اش اجرای مصوبه رییس جمهور محترم در سفر به استان گیلان میباشد که قرار شد سیاهکل از بن بست خارج شود موجبات بازسازی و مرمت جاده دیلمان به کلیشم خصوصا 4 کیلومتر از علیوای به کلیشم فراهم آمد اما ارادتی که مسئولین شهرستان رودبار به کلیشم داشتند. با هزار بهانه و دلیل که مقداری از راه که حوزه سیاهکل می باشد و توجیح اقتصادی را بهانه قرار داده و مسافت 6 کیلومتر که از علی وای به کلیشم را به فرا موشی سپردند در صورتیکه راه عین شیخ علی وای به کلیشم قبلا احداث شده تنها نیاز به مرمت وبازسازی دارد هیچ گونه پیگیری نشد و راه کلیشم به انبوه فعال می باشد وراه انبوه به لب رودخانه شاهرودجهت وصل شدن به راه قزوین حوزه استحفاظی رودبار می باشد که تا کنون هیچ اقدامی نشده است آیا وصل نشدن کلیشم به مسیر راه سیاهکل ودیلمان و املش به راه قزوین از سر ارادت مسئولین رودبار به مردم شهید پرور کلیشم میباشد یا حکایت دیگری دارد خداوند به آنها اجر جزیل عنایت فرماید .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.